عاشقانه های رضا ونازنین

سلام نازی جان خوبی ؟ منم خوبم اینم پایان دوستی ما و عشق ما دیروز تموم شد به جایی نمیرسید راه ما از هم دور بود خوبه که گفتی جدا شیم رابطمون تو حالت سردی بود بهترین موقع بود منم مثل تو عادت کرده بودم بهت خیلی بهت افتخار میکنم یادت باشه تاثیر خیلی مهمی رو زندگیم گذاشتی بهم یاد دادی چطور دوست داشته باشم منی که خشک و رسمی و بدم میومد از اظهار علاقه عوضم کردی مرسی بهترین تاثیر بود :) هرگز فراموش نمیشوی بهترین دوست راستی هنوزم میگم دستت درد نکنه واسه پمپا عموم

فدای جونت چرا نمیای اینجا سر بزنی هاااااااان هاااااااان ؟؟ مسه خودت گفتم خخخخ اینجا ادم فکر میکنه بقیه دارن نگاهش میکنن خخخ میگم خرچی من آ چر نیم يَی یِ سر بِزِنی اینجا هااان بعضی موقع ها میگم دلسرد شدی ازم :/ فکر میکنی این رضا هم اونی که فکرشو میکردم نیست بابا خب کار میرم شبا کار دارم روزا کار دارم والا پوست خودمم کنده شده :/ یادته کنکور داشتی شب و روز کار داشتی درس میخوندی من دعوات کردم اخه ینی بِزِنمِت ؟ حالا میگه رضاااااااااااااا اینا چیه تو وبلاگ